تنگه‌ی عابرکش

 

تو عجب تنگه‌ی عابرکشی ای معبر عشق
که به جز کشته‌ی عاشق نکند از تو عبور

عشق

راهيست راه عشق كه هيچش كناره نيست

آنجا جز انكه جان بسپارند چاره نيست

هرگه كه دل به عشق دهي خوش دمي بود

در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست

حافظ

گذشتم

عادت های بد را راحت میشکنم

حتی اگر به قیمت شکستن خودم باشند

خوب و بد را هم نسبی میدانم

چیزی که امروز خوب است شاید فردا بد باشد

چیزی که تا دیروز بهش عادت داشتم 

میتونه فردا وجود نداشته باشه

کافیه بدونم اون چیز بده!

خوب بودن را هم دوست دارم

اما خوبی هم برای هر کسی نیامده!

تصمیم به گذشتن بگیرم، میگذرم! 

از هر چه که هست و نیست!

عشق و یار

شب به کوی عشقم و روز ویرانه‌ای
دل همی گوید بیا
باهم بسازیم خانه‌ای

یار اگر پرسید
نشان منزل مارا بگو
عاشقان کی خانه
دارند جز دل دیوانه‌ای

#مولانا

 

هی تو !!!!

 

بی تو هیچ حسی نداره ! 

هی تو !!!!

 

هر چه زدم بی تو دلم وا نشد
جز تو کســی باب دل ما نشد
هر چه پرسـتو شدم و پر زدم
هم نفســی مثل تــو پیــدا نشد

تنها رویای من

زندگی را دوست دارم چون با یادش سپری میشود…
خواب و رویا را دوست دارم چون با بودن او شیرین میشود…
مهربانی را دوست دارم چون او اینگونه است…
این جملات را دوست دارم چون به یاد او می افتم…
او تنها رویای من است…
.

خیال

‏اگر روزم پریشان شد
‏فدای تاری از زلفش

‏که هر شب با خیالش
‏خواب های دیگری دارم

‏⁧  مهدی اخوان ثالث ⁩

عاشق

شازده کوچولو گفت:
به هر بهانه ای میخوام ببینمش
دلم زود براش تنگ میشه
روباه خندید و به آخر جاده نگاه کرد
آروم گفت:
عاشق شدی...

آه

 

میدانید شکلک یک آه عمیق کجاست؟

دلم یک آه میخواد

به بلندی یک عمر

به عمق یک عشق

و خدایی که همین نزدیکی هاست

 دلم آهنگی غمگین میخواهد 

تا شبم را پر کند 

کنار گوشم زمزمه کند 

از عشق بخواند برایم 

چشمانم خیس شود  

و من بگویم حرفهایم  را 

و من بخوانم شعرهایم را 

 

و شب را آرام آرام تا صبح برسانم 

با حوصله ی تمام 

 

این شبها شبهای خوبی هستند 

خدا را بیشتر حس میکنم 

خدا هم برایم سنگ تمام میگذارد 

هر چه میخواهم میکند 

عجیب هوایم را دارد 

ولی من تمام قد بی وفایی میکنم 

بی اختیار شعری از سعدی اشکهایم را سرازیر میکند 

 

منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.

از دست و زبان كه بر آيدکز عهده ی شکرش به درآید

اعملوا آل داوود شکرا قلیل من عبادی الشکور

بنده همان به که ز تقصیر خویش

عذر به درگاه خدای آورد

ورنه سزاوار خداوندیش

کس نتواند که به جای آورد

باران رحمت بی نصیبش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده. پرده ی ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه ی روزی بندگان به خطای منکر نبرد.

گبر و ترسا وظیفه خور داری


دوستان را کجا کنی محروم

تو که با دشمن این نظر داری

فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگسترد و دایه ی ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد. درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق در بر نهاده و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سر نهاده. عصاره نالی به قدرت او شهد فایق گشته و تخم خرمایی به تربیتش نخل باسق گشته.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

تا تو نانی به کف آری و به حسرت نخوری

 

 

عجیب خدایی دارم من 

خدایی که همه ی حرفهای نگفته ام را میشنود 

خدایی که فقط کافیست ازش بخواهم 

خدایی که زود استجاب میکند 

خدایی که زود هم میبخشد 

و من هنوز  

هنوز  

اندر خم یک کوچه ام 

هنوز نمیدانم چگونه باید شکرش را به جا بیاورم 

هنوز  

حیف و صد حیف

فرشته عشق نداند که چسیت

فرشته ، عشق نداند که چیست ، ای ساقی


بخواه جام و گلابی به خاک آدم  ریز


پیاله بر کفنم بند تا سحر گه حشر


به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز

چشم سیاه


تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت

You; with all mysteries of the world poured in your black eye.

من همه محو تماشاي نگاهت

I; utterly mused upon watching your look

آه


هوس كرده ام خوب نباشم،شايد حالم را بپرسي...!

عشق و حبه قند

زندگی جیره مختصریست

مثل یک فنجان چای وکنارش عشقی

مثل یک حبه قند

To love or not to love


To love or not to love

To show your love or to hide your love

What is important?

Love

To remember or to forget

To love or not to love

What is important?

To remember

What is love?

First glance?

Second glance?

My eyes should be closed?

Or your beauty should be destroyed?

Who is guilty?

I or you?

Of course I

Because I don’t deserve you.

But I love …. .