شعر باران از سهراب سپهری
تاگرفتم خلوتی تاریک،روشنتر شدم
قطره ای بودم،چو رفتم در صدف،گوهر شدم
هیچ گل چون من در این گلزار بی طاقت نبود
خواب دیدم چون نسیم صبح را پر پر شدم
خشک سالی دیده ای در این چمن چون من نبود
ابر را دیدم چو در آهنگ باران،تر شدم
+ نوشته شده در شنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 9:46 توسط توحید محمدزاده
|
بسم الله الرحمن الرحیم