Full fathom five   

 Full fathom five thy father lies

, Or his bones are coral made;

 Those are pearls that were his eyes:

 Nothing of him that doth fade,

 But doth suffer a sea change Into something rich and strange.

 Sea-nymphs hourly ring his knell

; Ding-dong. Hark!

 Now I hear them, -ding-dong bell.  

   Shakespeare

   ترجمه  : پدرت در خواب سنگین فرو رفته است( او مرده است) و هم اکنون استخوانهایش تبدیل به مرجان شده اند آن قسمتی مرواریدی چشمانش هستند هیچ قسمتی از بدن او به هدر نرفته است( اجزا بدنش ناپدید نشده اند) بلکه دریا تغییراتی بر روی آن انجام داده است و بدن او را به چیزی کم یاب و باارزش تبدیل کرده است حوری دریا هر ساعت ناقوص مرکش را مینوازد دینگ دانگ انگار من هم دارم صدای دینگ دانگش را میشنوم( زمان مرگ من هم فرا رسیده).     به نظر اینجانب شکسپیر نگاهی زیبا به مقوله ی مرگ کرده ، با آنکه مرگ تلخ است و بنا به اعتقادات مردم زمان شکسپیر که مرده ها را در دریا دفن میکردند یا میسوزاندند و خاکستر های اجساد را در دریا رها میکردند ، شکسپی میگود که با این مردن چیزی از ما کم نمیشود ولی شاید به اجسامی دیگر تبدیل شویم مثل مرجان ها و مرواریدها . البته میتواند به یک اعتقاد اسلامی هم برگردد که عمر انسان با مرگ تمام نمیشود و حیات جاودانه ای در انتظار انسان میباشد که بعد از گذر از این جهان در انتظار اوست.